خاله جون جونی سلام
گلكم ، عزيزكم ، خاله جون جوني سلام
من و عمو محسن هم مثل بقيه اعضاي خانواده بي صبرانه منتظر اومدنت هستيم.
خداي بزرگ رو خيلي شاكرم كه وجود زيباي تو رو به خانواده ما هديه كرد. مدت طولاني بود كه جاي خالي شما در جمع خانواده احساس مي شد و حالا با حضورت شور و شوق زيادي رو به خانه آوردي . همه بخصوص مامان حاج خانم و بابا حاجي( به قول عمو محسن) خيلي خوشحالن. خاله سارا كه ديگه خودشو كشته نسبت به هر چيزي كه براي توئه كلي ذوق مي كنه . احساسات مامان و باباتم که واقعا ديدنيه ....
فقط نمي دونم چرا اينقدر زمان دير ميگذره و شما زود بزرگ نميشي تا ما روي ماهتو زودتر ببينيم . البته اولين عكس پرسنلي تو ديديم ولي خوب خيلي ژست خوب نبود ...
دوست دارم بدونم وقتی زبون باز کردی می خوای منو چه جوری صدا کنی ......(قربونه خاله گفتنت برم)
راستي اگه مي بيني خاله سارا چند روزه برات پيغام نذاشته به خاطره اينه كه هفته گذشته درگير مسابقات روباتيك بود و سرش كلي شلوغ بود. خدا رو شكر موفقيت خوبي رو هم كسب كرد.
يه خبر خوب ديگه هم اينكه قراره خاله سارا و عمو علي به اميد خدا برن سفر كربلا . ايشالله قسمت بشه يه روز هممون با هم بريم ...
ديدم حالا كه همه دارن برات پيغام ميذارن، جاي من خالي. (خاله جون مائده)