سفر به استانبول- مهر1394
سلام عزیزدل مامان بهار
اولین سفر خارج ازکشور شما به شهراستانبول بود،واقعا شهر زیبایی بود و هوا هم خیلی خیلی خوب بود
شمااااااا هم که عاشق خرید وگردددددددددددددش
این سفر رو با خاله بهارک و علی جون (بقول خودت علی رجبی)رفتیم .حسابی با علی بهت خوش گذشت و البته گاهی هم علی رو اذیت میکردی
در ادامه مطلب........
آواجون درحال آماده شدن براي سفر توي خونه مامان تی تی
فرودگاه امام خمینی در انتظار پرواز
آوا وعلی جون
آوا منتظر پذیرایی خانوم مهماندار
صبح روز بعد آوادر هتل (خسته حسابي)
آوا و علی جون
یادم رفت بگم میکی موس هم با ما به مسافرت اومده بود
عاشق کبوترهای میدون تکسیم شدی
قربون خندت بررررررم من
آوا سوار بر کشتی برای دیدن جزایرپرنسس
این همه جا توی کشتی شما اینجارو برای نشستن انتخاب کردی
حسابی خسته شدی و توی راه برگشت خوابت برد
آوا سوار بر مترو
ميدان تكسيم
ما حتی توی استانبول هم شهربازی رفتیم
کلی دفتر و کتاب ومدادرنگی گرفتیم
من واین همه خوشبختی محاااااااله
هرچی دوست داشتی اینجا بود فکرکنم یکساعت این وسطا برای خودت میگشتی
خرید ست میکروفن
خریدای آواجونم