آوا جونمآوا جونم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

آوای دلنشین زندگی ما

مسافرت کیش آوای دلنشین ما-تیر94

تا آماده شدن پست تولد آوای عزیزم ،پستهای قبلی رو بروز میکنم .... یه سفر خوب به جزیره کیش برای آواجون این سفر یه فرصت خوب برای مابودکه زمان بیشتری رو با شمابگذونیم خدارو شکر خیلی خوش گذشت و تو هم بسیار دخترخوبی بود و حسابی دنبال خرید کردن و گردش بودی. درادامه............. توی هواپیما به محض نشستن جوراب شلواریت رو دراوردی که راحت باشی.کلی هم از پذیرایی خوشت اومده بود و حاج اقا رو صدامیکردی غذابیاره برات اینم اولین خرید شما که خیلی هم براش گریه کردی!!!!! فکرنمیکردم واقعا بخوای برای همین از مغازه اومدیم بیرون ولی...............اونقدرمعصومانه گریه کردی که ماهم برگشتیم و برات خریدیمش آوا درحال گردش ...
2 شهريور 1394

تیرماه آوای دلنشین ما

سلام دخترم قربون طوطی خودم برم که از شیرین زبونیت هچی بگم کم گفتم هجده ام تیر تولد خاله مائده جون بود که شما و امیرعلی حسابی از خجالت کیک دراومدید؟؟؟؟؟؟؟ شما وامیرعلی و بابای گل خودم   درادامه......   خونه جدید خاله سارا واتاق خوشگل امیرعلی جونم آواگلی و باباوحید تیپ یه جور زدن   شما و پسرخاله درحال بازی با کادوهای خاله الهام جون این عکس ماجرا داره و البته گریه.......... عاشق هایپراستار و بازی توی قفسه وسایل تولد هستی و یه روزکه رفته بودیم از یه لحظه غفلت ما استفاده کردی و ازکنارما رفتی ته قفسه ها. کل ماجرا 10ثانیه طول نکشید ولی من که تامرزسکته رفتم و باب...
26 مرداد 1394

خردادماه1394آوایی

سلام عشق مامان  اين پست براي عكسهاي خردادماهته. از شيرين زبوني هات هرچي بگم كم گفتم هزارماشاله خيلي خوش زبون شدي . عموعلي كه ميگه دختراگه اين زبون رو نداشتي چيكار ميكردي. يه شب كه رفته بودي سراغ گوشي باباوحيد وداشتي گالري رو نگاه ميكردي گفتي: وااااي خداي من ،جيگر رو پيداكردم (البته منظورت فاميل دور بود) كلا عبارت "وااااااااي خداي من" رو خيلي زياد و بموقع استفاده ميكني .مثلا ميري تواتاقت عروسكهات رو ميبيني و ميگي واي خداي من قرمزي اينجاست...... از اونجايي كه دختر محتاطي هستي ويه دفعه دستت بين دركشوي ميزتلويزيون گيركرده حالا كه ميخواي كشو روباز كني از پاهات كمك ميگيري كه خيلي خيلي جالبه.... آوا در حال بررسي...
1 تير 1394

کلاس مادر و کودک آوایی.کیدزکلاب2

سلام دخترنازم اولين جلسه اين دوره كلاس مادرو كودك رفتيم پارك شما و دوستات دانشمند كوچولو شده بوديد وحسابي برگ و گل جمع كرديد. توي اين عكس هم داري دنبال يه پروانه ميكني كه بگيريش درادامه مطلب..... توي كيسه اي كه دستت داري برگ و گلبرگ و سنگ و چوب و..... جمع كردي   آوا و اكتشافاتش اون روز توي پارك خاله نيكا از يه اقايي كه توي پارك بودن دعوت كردن كه برامون گيتاربزنه .خيلي خيلي خوشت اومده بود وقتي اومديم خونه سراغ سه تار بابارفتي و باهاش گيتال ميزدي آواجون و گيتارقابلمه اي........ آوا: بع بعي ميگه بع بع  دنبه داري نه نه كاردستي با سي دي (فيل كوچولو) ا...
20 خرداد 1394

اردیبهشت1394آوایی

سلام دختر گلم ارديبهشت ماه با شروع بكار مجدد من همراه بود خيلي خيلي روزهاي سختي داشتيم و بدتر از همه مريضي شما توي همون هفته اول بود كه حسابي ناراحتم كرده بود. اين عكس رو توي ا‍ژانس در زمان برگشتن از مطب دكتر سماعي انداختم .راننده تاكسي جزوه دانشگاهش رو پشت صندلي عقب گذاشته بود وقتي شما ديدي تندتند گفتي نگاشي نگاشي .....خيلي راننده خوبي بود دفتر و خودكارش رو بهت داد و كلي براش نقاشي كردي    درادامه مطلب.......   آوايي بعداز كوتاهي مو درحد مدل پسرونه ....... كلي از فرهاي موهات رفت  ولي اميد دارم زود بلند بشه و دوباره موهات فر بشه تاب سواري آوايي.....بعدازظهرها بعداز تايم اداره مامان ...
10 خرداد 1394

یکسال ونه ماه و نه ماهگی آوا جونم مبارک

سلام فرشته من یکسال و نه ماهگی و نه روزگیت مبارک عزیزمامان .انشاله 199ساله بشی دخترگلم.میبوسمت هزارتا شیرین زبونم تاچند روز دیگه به امید خدا عکسهای این ماه رو برات میزارم. ...
2 خرداد 1394