اردیبهشت1394آوایی
سلام دختر گلم ارديبهشت ماه با شروع بكار مجدد من همراه بود خيلي خيلي روزهاي سختي داشتيم و بدتر از همه مريضي شما توي همون هفته اول بود كه حسابي ناراحتم كرده بود.
اين عكس رو توي اژانس در زمان برگشتن از مطب دكتر سماعي انداختم .راننده تاكسي جزوه دانشگاهش رو پشت صندلي عقب گذاشته بود وقتي شما ديدي تندتند گفتي نگاشي نگاشي .....خيلي راننده خوبي بود دفتر و خودكارش رو بهت داد و كلي براش نقاشي كردي
درادامه مطلب.......
آوايي بعداز كوتاهي مو درحد مدل پسرونه .......
كلي از فرهاي موهات رفت ولي اميد دارم زود بلند بشه و دوباره موهات فر بشه
تاب سواري آوايي.....بعدازظهرها بعداز تايم اداره مامان بهار
قربون دخترنازم برم كه داره دعا ميخونه
وقتي مسجد ميبيني ميگي الله بخوونيم
آواي گل مامان درحال خواندن تعقيبات نماز و قران
آواي نازي توي حياط خونه خاله سارا
تاب جديد شما...........اين سومين تابت ميشه ( 1.تاب برقي 2.تاب فيلي 3.تاب فلزي)
اينم يه سلام وصبح بخيرناز به مامان بهار توي روز تعطيل كه پيش عزيزدلم بودم
اسباب بازي جديد: كامپيوتر خونه بابا حسين
حسابي تايپ ميكني و از كيس به عنوان عابر بانك استفاده ميكني و كارت ميكشي كه پول بهت بده
تولد عمو محسن كه حسابي به شما واميرعلي خوش گذشت و كل كيك رو انگشتي كرديد