اولین عیدفطر در نایین
عید فطر مبارک
آوا جونم این اولین عیدفطرت بود.سال پیش ما درحال آماده کردن مقدمات ورود شما بودیم.خدا رو هزاران مرتبه شکر که این عید رو درکنار هم بودیم.
این تعطیلات فرصت خوبی بود تا به مسافرت بریم و ما نایین رو انتخاب کردیم تا هم گردش باشه و هم دیدار اقوام.
این چند روز گفتن "نه"رو یاد گرفتی و مدام میگی نه نه .....
خدارو شکر سفرخوبی بود و شما هم دختر خوبی بودی بغیر از کم خوابیدنت که ما رو ناراحت میکنه
درادامه عکسها رو برات میزارم....
ما بعدازظهر روز 2شنبه ساعت 6 راه افتادیم.در طول مسیر خبلی خیلی دختر ناز و خوش اخلاقی بودی و خوب هم خوابیدی .ما خبلی خوشحال بودیم که تو مسیر اذیت نشدی.
حدودا 1.30 شب بود که رسیدیم به نایین و رفتیم خونمون .حالا دیگه آوا خانم بیداره و مشغول بازی و فضولی.شما تاساعت 4صبح بیداربودی و ساعت 3باباوحید مجبور شد ببرتت توی حیاط و بعد هم کوچه!!!!!!!!تا بلاخره خوابت برد و ما هم تونستیم بخوابیم
از اونجایی که شما عادت کردی هر روز بری پارک .ما از فضای حیاط استفاده کردیم و تاب رو برات آوردیم تو خونه.تاب رو خاله سارا وعموعلی و امیرعلی جون برای تولدت هدیه دادن.دستشون درد نکنه .
حسابی تاب بازی کردی و دکمه آهنگ تاب رو یاد گرفتی و هروقت میگفتیم آوا آهنگ بزن خودت دکمه رو فشار میدادی.قربون دختر گلم برم
البته گفتن نداره که مثل تمام اسباب بازیهات در شرایط خاص امیرعلی میتونست سوار تاب بشه وگرنه شما شروع میکردی به اعتراض.....وای چرا آخه دخترم.....این کارخوبی نیست.....
آوا و امیرعلی سوار بر سه چرخه هومان جون(فکر نمیکردم بتونی سوار بشی ولی خوب روش میشستی)
جیگرخاله هم که پشت سه چرخه سواره درحال درآوردن دندونه 3و4 که خیلی خیلی هم اذیت میشه.دورت بگردم خاله جون
این چندتاعکس هم وقتی برای گردش داخل شهر رفتیم انداختیم
نارین قلعه در نایین
آوا در امامزاده