عکس اتاق آواجونم
سلام دختر گلم ،سلام زندگی مامان وبابا
دخترگلم نمیدونی چقدر دلتنگتم واقعا فکر میکنم تحمل این روزها رو تا دیدن صورت ماهت ندارم ،هرروزم یک هفته شده،دلم خیلی نازک شده ،فقط و فقط آواجونم رو میخوام ،صدالبته سالم وسلامت.بی صبری خودم وسلامتی خودت رو سپردم به خدا ،بهترینها رو برات از خدا آرزو دارم جیگر طلای من
بالاخره چند تا از عکسهای اتاقت آماده شده برات میذارم ولی ادامه داره....
این میز وصندلی سوغاتی بابا وحید از حج عمره است ،البته اون موقع نه من بودم نه شما.
این سرویس خواب رو مامان معصومه (مادربزرگ باباوحید خودشون برات درست کردند،ما خیلی خیلی ازشون ممنونیم)
اون بره ناقالا رو هم که می بینی اونجا وایساده داره یواشکی نگاه میکنه سطل زباله اتاقته که هنر مامان تی تی جونه
روتختی بره ناقلات رو دوست داری عزیز دلم ،اینم با چند تالحاف دیگه مامان تی تی جون برات درست کردن،دلت بسوزه ببین من چه مامان باسلیقه ای دارم ولی توچی؟؟؟؟؟؟
اون عروسک خوشگله سمت راست هم عروسک بچگی خودمه که نگهش داشته بودم.اون پیشولک سمت چپ رو هم با باباوحید از مکه برای شما گرفته بودیم
(کلاه اقاسگه برای بچگی های بابا وحید بوده،خیلی با مزه است مگه نه؟)
این تشک جوجو وزنبور هم کار خود مامان تی تی منه.
این هم از بقایای سیسمونی خودمه ،خواستم بگم منم از اینا داشتم.
خوب دخمل گلم برا امروز خوبه ،یه روز دیگه از لباسات عکس میذارم باشه خوشگلم
من و بابایی عاشقتیم.
بای بای