تولد یک سالگی آواجون

                           تولد تولد تولدت مبارک

            بیاشمعها رو فوت کن تاصدسال زنده باشی

عزیزدل مامان ،امید بابا خدا رو هزاران مرتبه شکر شما یکساله شدی.هورااااا انشاله 120ساله بشی همه زندگیمون

زبان ما از شکر نعمت تولد و حضور شما در پیشگاه خداوند قاصره.فقط بازهم به خدا میسپارمت و برایت سالهای سال عمر باعزت وبرکت آرزو میکنیم

ما باید برای شما یه جشن حسابی میگرفتیم ولی بازهم به یک مهمانی خانوادگی بسنده کردیم.برای این جشن کلی برنامه ریزی کردیم و خاله مائده و خاله سارا برای انجام تزئینها خیلی زحمت کشیدن وروز مهمونی هم عمه سعیده و عمه سمیرا خیلی خیلی کمکمون کردن.دست همشون درد نکنه انشاله جبران کنیم.

این عکس رو سعی کردم در همان دقایق تولدت بگیرم که توی اتاقت مشغول بازی بودی یعنی ساعت9:38 دقیقه صبح روز یکشنبه دوم شهریور1393(خدایا شکرت)

تزیینهای تولد آواجون بخاطر علاقه فراوانش به شخصیت کیتی با تم کیتی انجام شد.کلی بعداز تزیین خونه ذوق کردی و الان هم که دارم این پست رو میزارم هنوز تزیینها سرجاشه.

وقتی بهت میگیم تولد آوا بوده زودی میگی " ت" و شروع میکنی به دست زدن.قربونت برم الهی!!!

روز تولد خیلی دخترخوبی بودی فقط نذاشتی لباسی رو که برای اون جشن آماده کرده بودیم تنت بمونه و کلی گریه کردی.ما هم به چندتا عکس با صورت گریون راضی شدیم

مهمونهای جشن مامان بزرگها و پدربزرگها و عمه ها و خاله ها بودن با ضافه دایی ناصر و دایی پویا جون و سرهنگ آرش که چندوقتی هست که تهران تشریف دارن وعمه (خاله )سمیراجون که همگی افتخاردادن و تو جشن ما شرکت کردن و کلی هم کادوی خوشگل برات آوردن.دست همگی درد نکنه.

این ساعت هم زمان تولدت رو نشون میده

مامان وبابا و آواجونی

کلاه و عینک کیتی رو اصلا استفاده نکردی ....

موقع شام رفتی و توی جعبه کیک نشستی و مشغول بازی شدی.

حالا خوب یادگرفتی حلقها رو سرجاشون بزاری

امیرعلی جون روز تولد شما سرماخورده بود وخیلی خیلی بی حال بود و همه ما ناراحت بودیم

آوایی درحال موز خوردن

پویا و آرش با آوا و بابایی

کلا از کادوهای خاله مائده خیلی خوشت اومد.هم کالسکه و هم ست آشپزخانه

کلی آشپزی کردی و به زنبوری و کیتی فرشت هم غذا دادی

دوست داری با کالسکه عروسکت رو ببری گردش و ماهم باید پا به پات راه بیایم برای همین گاهی اوقات میزارم باهاش بازی بکنی

چند روز پیش یه مهمون ویژه داشتیم.رهام جون با مامان و بابا افتخاردادن و به ما سر زدن و یه پیراهن خوشگل و یه اسباب بازی خیلی خوب هم برات کادو آوردن.دستشون درد نکنه.انشاله تولد رهام جون

پدرها و فرزندها

رهام: آوا جون سوارشو بریم گردش

عکسهای تولد تمام شد

دخترم ،دلبندم،آرزوی مامان و بابا برات از خدای بزرگ سلامتی و موفقیت و عاقبت بخیری رو آرزو میکنم.