مهرماه1393
سلام عزیزمامان
اول اینکه ببخشید خیلی دیروبلاگت رو آپدیت کردم.امیدوارم جبران کنم
اتفاقهای خوب این ماه تولد امیرعلی خان بود که چون تولداصلیش توی دهه اول محرم افتاده خاله سارا زودتر براش جشن گرفتن.تم تولد عزیزخاله پوو بود که خاله سارا خیلی خوب تزیین کرده بودن.
بریم سراغ عکسها....
امیرعلی بذار کلاه تولدت رو درست کنم...
مثل یه خانم وآقای محترم .....
خانم وآقای محترم در حال قدم زدن....
آوا و پو..
آوا درحال بازی با اسباب بازیهای امیرعلی(این کار رو خیلی دوست داری مخصوصا که به خود امیرعلی اجازه بازی ندی!!!!!!!!!)
واقعیتش ماهم از فرصت استفاده کردیم وجشن قدم رو همونجا برگزارکردیم و کادوهامون هم گرفتیم.....
آوا و کیک (همه چی عادیه)
آوا وکیک(نه تنها انگشتت رو به کیک زدی ،بلکه جوراب شلواریت هم کیکی!!!!!!چرا؟؟؟؟؟؟؟؟)
آخرتولد هم خیلی خوشگل رفتی سراغ کادوها و جالبه همونی رو که برای خودت بود برداشتی
یه بوت خوشگل ازطرف مامان تی تی و بابایی
این ماه یه عروسی دیگه هم رفتیم خیلی خوب بود ولی کمردرد گرفتیم چون همش میخواستی بگردی
آوا و ریحانه جون
آوا و فریماجون
این ماه دوتا کیتی کادوی گرفتید .یکیش رو بابا وحید برات خریده وتوی تولد امیرعلی همرات بود و اون یکی یه عروسک بزرگ کیته که وزنش از خودت بیشتره ودایی حسن بهت کادو دادن.دستشون درد نکنه
همچنان عشق آوا به کیتی ادامه داره....
اولین شهربازی آوا توی مجتمع کورش
آواجون خیلی ناز نشستی و میخندی
عروسکت رو داری میخوابونی...
از وقتی اتاقت رو موکت کردیم که روی سنگها لیز نخوری خیلی راحتری و اتاقت هم خوب گرم شده.اینها هم چندتا عکس از بازیت
چی بگم از بازی جدیدت.....
تعویض عروسک وحتی امیرعلی ...
آوا و امیرعلی توی کریرآوا
فیگور حاج اقا و خنده آوا
این ژستت خیلی نازه
آوا در حال خوردن انبه.....(چندروز بعد متوجه شدیم که انبه ها رو به دیوار هم پررررررررت کردی،نمیدونم چجوری!!!!!!)
خوب این هم از این پست تا عکسهای بعدی بای بای